زندگی دوباره
گل نیلوفر در مرداب می روید تا همه بدانند که در سختی ها باید زیباترین ها را بیافرینند
درباره وبلاگ


سلام به وبلاگ من خوش اومدید امیدوارم مطالب این وبلاگ برای شما مفید باشه
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:متن, :: 16:11 ::  نويسنده : سارا علیزاده

در آغاز راهم می خواهم زندگیم را به کلی دگرکون سازم
شاید دیر زمانی بپاید
شاید غمیگن شوم
شاید خطر در کمین باشد
و رنجهایم هردم فزوزن تر گردند
ولی با همه ی اینها
یقین دارم موفق خواهم شد
چرا که تو با منی
حامی من
در لحظات خوشی و نا خوشی
واین چه دلگرم کننده است

چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:متن, :: 15:46 ::  نويسنده : سارا علیزاده

بی تردید سرخوردگی ها
در پی ناسازگاری های زمانه سر بر می آورد
و تو می اندیشی...
حال که نمی توانم , چرا تلاش کنم؟
اما مهراس
از خطایی که کرده ایی و تسلیم مشو
با وجود همه ی نا امیدی هایت
که گر نکو شی
و در پی خواسته هایت نباشی
سعادتی نصیب ات نمی گردد و مجبور می شوی
به کمترین راضی شوی...
معیار پیروزی برد و باخت تو نیست
سایه ی پیروزی در هر شکستی نهفته است
آنچه مهم است احساس خوشایند توست
به این دلیل ساده که تو سعی ات را کرده ای

سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:متن, :: 15:17 ::  نويسنده : سارا علیزاده

زندگی را نخواهیم فهمید اگر..........

از همه گل های سرخ دنیا  متنفر باشیم فقط چون در کودکی وقتی خواستیم گل سرخی را بچینیم خاری در دستمان فرورفنه است.

زندگی را نخواهیم فهمید اگر  دیگر آرزو کردن و رویا دیدن را از یاد ببریم و جرات زندگی بهتر داشتن را لب تاقچه به فراموشی بسپاریم فقط به ابن خاطر که در گذشته یک یا چند تا از آرزو هایمان اجابت نشدند.

زندگی را نخواهیم فهمید اگر عزیزی را برای همیشه ترک کنیم فقط به این خاطر که در یک لحظه خطایی از او سر زد و حرکت اشتباهی انجام داد.

زندگی را نخواهیم فهمید اگر دیگر درس و مشق را رها کنیم و به سراغ کتاب نرویم فقط چون در یک آزمون نمره خوبی به دست نیاوردیم و نتوانستیم یک سال قبول شویم.

زندگی را نخواهیم فهمید اگر دست از تلاش و کوشش برداریم  فقط به این دلیل که یک بار در زندگی سماجت و پیگیری ما بی نتیجه ماند.

زندگی را نخواهیم فهمید اگر همه دست هایی را که برای دوستی به سمت ما دراز می شوند , پس بزنیم فقط به این دلیل که یک روز, یک دوست غافل به ما خیانت کرده و از ما سوء استفاده کرد.

زندگی را نخواهیم فهمید اگر همه شانس ها و فرصت های طلایی همین الان را نادیده بگیریم فقط به این خاطر که دریک یا چند تا از فرصت ها موفق نبوده ایم.

فراموش نکنیم که بسیاری اوقات در زندگی وقتی به در بسته ای می رسیم و صد کلید در دستمان است هرگز نباید انتظار داشته باشیم که کلید در بسته همان کلید اول باشد. شاید مجبور باشیم صبر کنیم و همه صد کلید را امتحان کنیم تا یکی از آن ها در را باز کند . گاهی اوقات کلید صدم کلیدی است که در را باز می کند و شرط رسیدن به این کلید امتحان کردن نود و نه کلید دیگر است.

یادمان باشد که زندگی را هرگز نخواهیم فهمید اگر کلید صدم را امتحان نکنیم. فقط به این خاطر که نود ونه کلید قبلی جواب ندادند.

 از روی همین زمین خوردن ها و دوباره بلند شدن هاست که معنای زندگی فهمیده می شود و ما به توانایی ها و قدرت های درون خود بیشتر آشنا می شویم .

 زندگی را نخواهیم فهمید  اگر ترس از زمین خوردن هرگز قدم در جاده نگذاریم.

دو شنبه 18 مهر 1390برچسب:متن, :: 19:18 ::  نويسنده : سارا علیزاده

زندگی از آن توست, با اراده ای فولادین

 

 

                       تصمیم بگیر

 

وبه سوی هدف گام بردار,

   نیرویت را جمع کن

 

 

وبه خواسته ات عشق بورز,عشقی صادقانه ,

 

                       عزم ات را جزم کن

 

تا به جنگل که می روی بخشی از طبیت شوی,

 

 

                                                   خود را قوی کن

 

تا زندگی ات را آنگونه که می خواهی پیش ببری

 

 

 

  دیگری را توان این کار نیست

 

                                                                                                                   اراده کن

 

تا زندگیت را سالم,شگفت انگیز,ارزشمند و سراسر شادمانه سازی

شنبه 16 مهر 1390برچسب:متن, :: 15:46 ::  نويسنده : سارا علیزاده

ما نمیتوانیم خواست دیگران را برآوریم:
باید به ندای درون گوش سپرد
جامعه,
خانواده,
دوستان,
و رفقا
هیچ کدام نمی دانند چه باید کرد
تنها خودمان از آن آگاهیم و تنها ما می توانیم راه درست را برگزینیم,
پس هم اینک
آغاز کن
باجدیت بسیار , باید کوشید
از موانع بسیار باید گذشت, و قضاوتهای بسیاری را باید نادیده گرفت
وهم پیش داوری ها را,
اما تو می توانی آنچه بخواهی بدست بیاوری
گر
به سختی بکوشی,
پس هم اینک آغاز کن
تا زندگی ات همان باشد که میخواستی, تا زندگی ات عاشقانه باشد

جمعه 15 مهر 1390برچسب:متن, :: 17:52 ::  نويسنده : سارا علیزاده

هرچه طلب کنی , همان را به دست می آوری
پس دراین باره , غفلت مکن بدان چه را می پسندی و چه را نمی پسندی,
منتقد کوشش ها و کم کاری های خود باش, آنگونه زی که مجذوبت می کند
و بکوش در آن پیروز باشی به روابطی خو کن که ارزشمند باشد,
که تو هم روحی و هم تن با همه صادق باش , اگر توانستی به یاری شان شتاب
ولی به آنها دل مبند بدین بهانه که زندگی ات راحت و شاد شود,
این تنها , وظیفهء توست ,
بکوش به آنچه می خواهی, برسی
شادی را در لحظه لحظهء زندگی بجوی
با تمام وجود, عشق بورز و جام زندگی ات را از پیروزی لبریز کن

یک شنبه 10 مهر 1390برچسب:متن, :: 15:23 ::  نويسنده : سارا علیزاده

به آرامی آغاز به مردن می کنی اگر
سفر نکنی , اگر چیزی نخوانی , اگربه اصوات زندگی گوش ندهی , اگر از خودت قدرانی نکنی
به آرامی آغاز به مردن می کنی
زمانیکه خودباوری را در خودت بکشی وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند
به آرامی آغاز به مردن می کنی اگر
برده عادات خود شوی , اگر همیشه از یک راه تکراری بروی ..
اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی , یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی
تو به آرامی آغاز به مردن می کنی اگر
از شور و حرارت از احساسات سرکش از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وامیدارند وضربان قلبت را تندتر می کنند دوری کنی
تو به آرامی آغاز به مردن می کنی اگر
هنگامیکه با شغلت یا عشقت شاد نیستی آنرا عوض نکنی , اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی. اگر ورای رویا ها نروی . اگر به خودت اجازه ندهی که حداقل یکبار در تمام زندگیت ورای مصلحت اندیشی بروی

امروز زندگی را آغاز کن

امروز مخاطره کن

امروز کاری بکن

نگذار به آرامی بمیری


شادی را فراموش نکن

سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:متن, :: 20:25 ::  نويسنده : سارا علیزاده

همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند به جز مداد سفید ! هیچ کسی به او کاری نمی داد

همه میگفتند: تو به هیچ دردی نمیخوری.

یک شب که مداد رنگی ها توی سیاهی کاغذ گم شده بودند , مداد سفید تا صبح کار کرد

ماه کشید

مهتاب کشید

وآنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچکتر شد

صبح توی جعبه ی مداد رنگی دیگر مداد سفیدی نبود جای خالی او با هیچ رنگی پرنشد

هیاهو ها گاهی آدم را گیج میکند . آنقدر که فکر میکنی شاید واقعا خبری در این شلوغی هاست!

گاهی هم شاید خودت را انداخته باشی وسط شلوغی ها دیده باشی واقعا خبری نیست. گاهی هم شاید به جایگاه کسی در همان هیاهو و رنگ ها حسرت خورده باشی . درآن وقت ها تو همان مداد سفیدی.

در این دنیا به جای آنکه جای دیگران را بگیری . بگرد و جای خودت را پیدا کن ! وقتی دیگران در هیاهوی کارهایشان مشغولند تو بگرد و کار خودت را پیدا کن

ماه بکش

مهتاب بکش

ستاره بکش

زیبا باش

سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:متن, :: 20:25 ::  نويسنده : سارا علیزاده

 گفتند: شکست یعنی تو یک انسان در هم شکسته ای!

گفت: نه ! شکست یعنی من هنوز موفق نشده ام.

گفتند: شکست یعنی تو هیچ کاری نکرده ای.

گفت: نه! شکست یعنی من هنوز چیزی یاد نگرفته ام.

گفتند: شکست یعنی تو یک آدم احمق بودی.

گفت: نه! شکست یعنی من به اندازه کافی جرات و جسارت داشته ام.

گفتند: شکست یعنی تو دیگر به آن نمی رسی.

گفت: نه شکست یعنی می باید از راهی دیگر به سوی هدفم حرکت کنم.

گفتند: شکست یعنی تو حقیر و نادان هستی

گفت: شکست یعنی من هنوز کامل نیستم.

گفتند: شکست یعنی تو زندگیت را تلف کردی.

گفت: نه! شکست یعنی من بهانه ای برای شروع کردن دارم.

گفتند: شکست یعنی تو دیگر باید تسلیم شوی!

گفت: نه! شکست یعنی من باید بیشتر تلاش کنم .

سه شنبه 5 مهر 1390برچسب:متن, :: 20:25 ::  نويسنده : سارا علیزاده

یک فیلتر برای ذهنمان                         که به هر چیز نیندیشیم

 

یک فیلتر برای چشمانمان                      که هر چیزی را نبینیم

                                                           

یک فیلتر برای گوشمان                      که هر سخنی را نشنویم

 

یک فیلتر برای زبانمان           که هر سخنی را بدون تامل و تفکر نگوییم


 

 

 

یک فیلتر برای دلمان           که هرکسی را رخصت ورود به آن ندهیم

 


 

 


یک فیلتر برای روحمان                 که انسانی دگر اندیشی باشیم

 

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد
پيوندها


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید





.


parsskin go Up

.